نامزد من یه قل همسان داره که همزمان با ما نامزد کرد. داشتیم با نامزد برادر نامزدم که می شه جاریم درمورد اینکه واسه تولدشون چی کار کنیم صحبت می کردیم و به این نتیجه رسیدیم که چقدررر اخلاقا و عادت هاشون شبیه همه و ما چقد تو این مدت خوب شناختیمشون.
ذوق کردم همینجوری الکی بابت همین پیام.
اگه درمورد نحوه سورپرایز کردن و کادوهایی که آقایون ساده و بی ریا دوست دارن ایده ای دارین خوشحال نی شم بگید :)))
چیزی که همیشه تعجب من رو واداشته دخالت بی حد و حصر آدما در زندگی بقیه و نظر دادن درباره اون هاست(در شرایطی که کسی نظرسنجی نکرده) و عجیب ترینش نظر دادن درباره ظاهر بقیه است. (به بهانه دوستی و صمیمیت)
در مواردی که کسی درباره ظاهر کسی حرف زده و نظراتی داده که جالب نبوده همیشه سعی کردم دفاع کنم اما متاسفانه درمورد خودم یا خندیدم/یا گفتم خودم متوجه ام/یا سکوت کردم که همه این ها تا موقع رسیدن به اتاقم دووم میاره و واکنش اصلی در خلوت اتفاق میوفته.
در یکی دو ساله اخیر به خاطر سبک زندگی کاملا غلطی که داشتم افزایش وزن قابل توجهی داشتم که با توجه به وجود داشتن آینه، ترازو، تغییر سایز و. مسلما خودم متوجهش بودم. مطمئن بودم که اینطوری نمیمونم برا همین برام مهم نبود خیلی.
اما قسمت های جالب ماجرا: (عکس العمل بقیه)
️دیدار دوستانه بعد از چندماه: سللااام.وای سعیده چقد چاق شدی.
️همکلاسیم بعد از پوشیدن لباس جدیدم: وای چقد تو رو بد نشون میده. هیچوقت نپوشش.
️من: این دبیرمون همه اش سرکلاس با من حرف میزنه.
اون:آخه نه که تپلی، چشمش اول به تو میفته.
️خانواده/دوستان/آشنایان: ورزش کن،لاغر شو، کمتر بخور، داری بشکه میشی، وای دستاتو ببینم چقد تپل شده، وای فلان، وای کوفت،.
حالا که بحثش شد یه خاطره ای بگم: یه بار یکی از همکلاسیام به دوستم گفت تو حتما دندوناتو ارتودنسی کن، خیلی ضایع است.
گفتم مگه دندوناش انتخاب خودش بوده که بخوای اینجوری حرف بزنی؟
گفت نه ولی چون دوستشم میگم که اصلاح کنه خوب.
اون یکی همکلاسیم گفت: نه بابا دندوناش خیلی ضایع نیست ابروهاش مهم تره.
گفتم دوست من همینجوری قشنگه.نمیدونم با این حرفاتون میخواین به کجا برسین.
گفتن بابا سعیده تو چرا انقد بی جنبه ای. ما چون دوستشیم خوبیشو میخوایم داریم میگیم. خودش چیزی نمیگه تو چرا اینجوری میکنی؟
دوستم با رنگ پریده: تو این اوضاع و احوال کنکور که حوصله هیچ چی رو ندارم ابرو و دندون مهمه؟
(دوستی خاله خرسه)
من تو خونه گفته بودم بعد کنکور لاغر میشم مطمئناً. رژیم نیستم ولی دوباره به صورت خودکار کم غذا شدم، هفته ای چند ساعت ورزش رو به زندگیم اضافه کردم و در این بیست و چند روز ۴کیلو کاهش وزن داشتم.
این اواخر که یکی میگه"قصد لاغر شدن نداری؟/رژیم بگیر" دوست دارم یه لگد بزنم بهش =)))) که خب اینجا یه سوالایی هم پیش میاد.
۱.به تو چه؟
۲.باید به تو گزارش بدم؟(هر نسبتی که باهام داری فرقی نداره :)
۳.آخه مگه نرماله کسی تو بیست روز ده_بیست کیلو لاغر شه؟
۴.بلدی دهنتو ببندی؟ :))))
تا الان هیچوقت نسبت به این حرف ها واکنشی نشون ندادم اما مثل اینکه نحوه ی استفاده از شعور یاد دادنیه. برا خیلیا از موقع تولد تا الآن آکبند مونده. خب من با توجه به تجاربم بهتون یاد میدم:
۱.هر موقع خواستی درمورد ظاهر کسی نظر بدی دهنتو ببند :)))
۲.هر موقع فکر کردی با گفتن همچین جملاتی دوست خوبی هستی و خوبی دوستت رو میخوای بدون که تو اصلا دوست نیستی که دوست خوب باعث میشه آدم خودش رو هرجوری که هست دوست داشته باشه. (نه اینکه بگم مثلا چاقی چیز خوبیه و این حرفا! نه ولی مطمئن باش اگه بخواد همون اطلاعات تو رو، خود طرف هم داره :)
۳.در مورد چاقی باید بگم که اگه فکر کردی هر کسی که چاقه زیاد میخوره یا هر کسی که لاغره کم میخوره باید بگم که خیر اصلا اینطور نیست.
۴.اصلا نظر نده.
۵.اصلا نظر نده.
۶.اصلا نظر نده.
۷.سرت تو زندگی خودت باشه.
●اگه تونستی این مراحل رو رعایت کنی تبریک میگم! تقریبا نیمی از پله های باشعور شدن رو درنوردیدی.
وقتی سال ۱۳۹۰ به عنوان یکی از اولین نفرات از وردپرس به بلاگ دات آی آر مهاجرت کردم، همانجانوشتم که برای حمایت از سرویس ایرانی مهاجرت میکنم، البته اگر مدیران بلاگ» بخواهند برای همیشه خود را به روز نگه دارند». هر چند در طول این ۷ سال و نیم به جز چند روز که وبلاگم نمایش داده نمیشد، مشکل خاصی از نظر نمایش محتوا و امنیت وجود نداشت اما همواره عدم توسعه سرویسهای جدید در بلاگ بیان یکی از دلخوریهای کاربران بود.
وبلاگ من جزو وبلاگهایی بود که امکان مهاجرت با آن تست شد و در همان روزهای ابتدایی به مدیران بلاگ لیست پیشنهادی اولویتدار امکانات را ارسال کردم.
بعضا دیدم که کاربران از نداشتن اپلکیشن موبایلی بلاگ دلخور هستند، کاری که حتی شاید با واکنشگرا شدن پنل مدیریتی بلاگ و تناسب آن برای صفحه موبایل هم تا حدی مشکلات را حل کند. البته که در نسخه موبایل فعلی، ابزارهای ویرایش بعضا درست کار نمیکند که آن هم باید حل شود. نبود همین یک امکان ساده، باعث شده که بسیاری از محتواهای تولیدی بلاگرها داخل کانال تلگرامی یا صفحات اینستاگرام منتشر شود که بهخصوص در تلگرام باعث میشود محتوای بلاگرها، در فضای وب فارسی قابل جستجو نباشد.
تصمیم گرفتم پویش درخواست از بیان» برای توسعه خدمات بلاگ» را ایجاد کنم. هر کسی حداقل ۳ سرویس مورد نیاز خود را به ترتیب اولویت بنویسد و ۵ نفر را به این پویش دعوت کند. هر کسی در پویش شرکت کرد، ذیل همین پست، آدرس پست خود را کامنت کند تا به این مطلب اضافه شود. توجه کنید که هر چقدر اعضای شرکت کننده بیشتر باشد، احتمال پاسخگویی بیان بیشتر خواهد بود. فراموش نکنید که عنوان پست شرکت در این پویش، دقیقا عنوان همین پست باشد.
۱- اپلیکیشن موبایل یا متناسب شدن پنل مدیریتی و قالب وبلاگها با موبایل.
۲- تهیه نسخه پشتیبان برای اطمینان خاطر از اینکه مطالب و نظرات روزی از دست نخواهد رفت.
۳- امکان قالبسازی راحتتر توسط کاربرانی که کدنویسی بلد نیستند. به طور مثال جابجا کردن جعبههای مختلف در ستون کناری به روش بکش و رها کن» (دراپ اند دراگ).
۴. اضافه کردن مطالب مرتبط ذیل هر پست که با توجه به برچسبهای مختلف توسط بلاگ پیشنهاد شود و کاربر حق انتخاب داشته باشد.
۵. اضافه کردن یک یا چند بخش ویژه وبلاگ (به طور مثال موضوع خاص یا برچسب خاص) به صورت جداگانه در کنار پستهای اصلی.
۶. تعبیه منوی بازشونده (کرکرهای) برای بهینه شدن نمایش آرشیو مطالب، چه زمانی و چه موضوعی.
درباره این سایت